وارث چادر خاکی

سلام ابراهیم میدانی امشب چه شبی ست ؟من بگوییم آدمیان می گویند شب یلداست 

میدانی امشب یک فصل از زندگیم گذشت غمگینم نه بخاطر فصلی که از زندگیم بخاطر فصلی که گذشت ولی مهدی فاطمه بازهم نیامد ابراهیم امشب سرداست،نه بخاطر سرمای زمستان که خود را نشان می دهد بلکه به خاطر غریبی عزیز فاطمه “ابراهیم اگر مهدی فاطمه را دیدی بگو: زمین از بیرحمی آدمهادارد یخ میزند بازگرد با عادلتت دنیا را گرما بده

بگو :یلدایی امشبم بی تو با بغض میگذرد هر لحظه منتظر خفه شدنم هر لحظه در ازدحام این جمع که چشمم به جایی خالیت میفتد آرزو میکنم کاش این شب به پایان برسد

ابراهیم چه بگوییم از دلتنگم یاشاید از بغض گلویم در این لحظه از همیشه تنها ترم ابراهیم دعایم کن در این شب که تنهاتر از همیشه دلم باز به هوای تو پناه آورد ابراهیم امشب حال وهوای بهشت چگونه است؟! می دانی  چند دقیقه پیش مجری تلویزیون می گفت  :بروید پیش کسی که حال دلتان با خوبی پر می کند  یک نیست بگویدمن کجا ؟ابراهیم کجا ؟او که انتخـــاب خداهست کجا؟من بیچــــاره کجا؟

آرزویم  ?شد این تصویر و یک دل سیـر حـرف زدن باتو ? سلام ابراهیــــــم ☺حالت خوب است ؟مگر میشود بد ?باشی ؟ابراهیم از رنگــــهای هزار رنگ? آن جـــــا لذت میبری ؟امـــــا منــ از این شهــــــر خاکستــــــری آدمـــــــهای سیـــــاه و سپید خستــــــه? شده امـــــ اینجا آدمـــــها می دونــــد پی زمیـــــن امامن دلم آسمــــــون ?میخــــــواهد دلـــــم رنگیـــن کمون میخـــــــواهد ؟ابــــــراهیم اینـــــجا حتـــــی آسمـــــان هم دلشـــــــ☔ به حال این مـــــــردم میسوزد ?آنقدر گریه میکنــــــــد که دریا شود? یا اصلا نمیبارد تا خشــــــک شود  ابراهیم چه بگــــــویم از دلم تـــو رفته ای من بخــــاطر وصیت تو و چـــــادرم چـــــه ترکش ها ?که نخــــورده ام چـــــه تهمتـــ??ـــها بخـــــاطر آنــــ گرگــــهای چادر نما نشنیده ام به من لقب اُمل را? داده اند اینــــها چه میدانند عاشقــــانه? های من و چــــادرم چیســـت ؟چــــه میدانند چـــه لذتی دارد همیـــن نامحرمان که به آنـــــها چشم هوس ?دوختــــه اند به حرمت چـــــادر مادرم به چشـــم هایشان اجازه ی گستاخی? نمیدهنـــد وقتــــی از پیاده روهای خاکستـــری شهـــر میگذرم? به حرمتــــ چادرم ?کنارمیگیـــــرند تا رد  بشوم . اگـــر یکی از اینــــها که به منــــ بخــــاطر چادرم اُمل? میگـــــوید از همیــن راهی که من گذر کــــردم گذر کنـــــد آیا حـــــرمتــــی بـــرایش باقی میمانـــد ؟؟؟؟نــــه چیـــزی نمیـــماند ??ابـــراهیــــم ببین جـــنگ من چقــــدر سخت است کمـــکم کن داخل ایــــن جنـ?ــگ نابرابر سربلنــــد بیرون بیایم??